خب این شما و این منِ جدید! S_33_.gif (16—16)

خیلی وقته دوست داشتم این قالبم می بود ولی خب هی نمیشد تا اینکه بالاخره انتخاب و ویرایشش کردم برای خودم.

اول چندتا توضیح بدم:

اینو یه جوری نوشتن یعنی خیلی بد نوشتنش. همه چیش به همه جاش وصله. یعنی چی؟ یعنی الان عنوان رنگی وبلاگ با عنوان پست ها و رنگ دسته بندی ها یکیه و این خیلی موقع انتخاب رنگ دیوونه ام کرد و بدتر از اونم اینه که تمام این رنگ تیره ها: نوشته های پست و توضیح وبلاگ هم با همن! پس در نتیجه شما دیگه توضیح وبلاگمو نمی بینین که نوشته: یه وبلاگ پیچیده اس ヽ(^。^)ノ ولی شما یادتون بمونه! S_31_.gif (16—16)

بزرگتر از اینم نمی نویسم اصرار نکن! آخه اونطوری پستام زیاد کش میان حتی اگه یه چیز کوچولو نوشته باشم. خب دلم می خواست کوچولو و کم جا باشم!

و اما حالا چرا اون عکس توی هدر:

ایشون دکتر استرنج محبوب دل من هستن H_118_.gif (15—15) که در همین یک عکس شما می تونین چندتا از ویژگی های منو ببینین. یعنی چی؟ یعنی یه جورایی داره در قالب یک تصویر درباره ی من باهاتون حرف میزنه. حالا چی میگه؟

این که 1.gif (11—10) من در دنیای مارو.ل نفس می کشم. 2.gif (11—10) بزرگترین غم من در این دنیا اینه که نمی تونم مصورانه های دکتر استرنج رو بخونم. 3.gif (11—10) چرا نمیشه؟ چون من فوبیا دارم که باعث میشه نتونم بعضی از تصویرها رو تحمل کنم چه فیزیکی چه اینطوری و اسمش هم هست ترایپوفوبیا و متاسفانه مصورانه های ایشونم پره 4.gif (11—10) خیلی واضح داره نشونت میده که من چقدر عاشق آبرنگم و دلم میخواد یه روزی واقعا بتونم بکشم ولی خب کو دفتر آبرنگم؟ 5.gif (11—10) و بسیاری حرفهای دیگه که تو برام پیداشون کن خب!


خلاصه بگو ببینم، چطور شدم حالا؟ خوبم یا بد؟ تو حالمم نزن لطفا!!!!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Bankroll شط مرکز چاپ آنلاین (گل پیکری فرد) معرفی مشاغل | تبلیغات متنی آفتاب شهید اصغر اشرفی نغمه باران